به گزارش خبرگزاری فارس از کرمانشاه، امروز چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی است، اما این سالگرد با سالهای قبلش تفاوتی جدی دارد و آن هم نبود کسی که امنیت کشور را مدیون او هستیم، «حاج قاسم سلیمانی»
نامش، منش او و نبودش آنقدر حس می شود که در تک تک پوسترها و پلاکاردهای مردم ردی یا عکسی از او وجود دارد، فرقی نمی کند پیر باشی یا جوان، شیعه باشی یا اهل سنت، همه به نوعی خودشان را مدیون «حاج قاسم می دانند».
وعده قرار کرمانشاهیان در روز 22 بهمن، میدان آزادی است، که چند روز قبل بیلبوردی بزرگ از حاج قاسم در حال دریافت نشان«ذوالفقار» از دست رهبری در آنجا نصب شده است. خود این نشان هم داستان جالبی دارد، چرا که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و سرنگونی رژیم سلطنتی در ایران، تنها فرماندهی که موفق به دریافت عالیترین نشان نظامی کشور یعنی «ذوالفقار» شده، سردار سرلشکر پاسدار قاسم سلیمانی است که بهسبب فتح سختترین میدانهای نبرد و نشان دادن رشادتهای بیشمار مفتخر به کسب آن از دستان فرمانده معظم کل قوا شد و به «یگانه ذوالفقار ایران» شهرت یافت.
اندک اندک جمع یاران می رسند
ساعت از 9 گذشته و هوا هم رو به گرمی است، روز پیش برف حسابی شهر را سفید و سرد کرده بود، نگران بودم که مبادا حضور برف، باعث سردی مردم شود، اما انگار زمستان هم می داند که سرمایش یارای مقابله با گرمی پاهای مردم را ندارد.
خیابان مدرس شلوغ شده و جمع زیادی هم از چهارراه ارشاد به سمت میدان آزادی می آیند. پیش از رسیدن مردم در پیشانی جمعیت، گروهی از نوجوانان با پوشیدن لباسهای متحد الشکل پرچم ایران را ترسیم کردهاند و مشغول سرودخوانی هستند. هرچقدر چشم می چرخانم تا ببینم آیا دانش آموزان مدارس را به خیابان آوردهاند، چیزی عایدم نمی شود، هرچه هست، مردماند، بی نام و نشان.
در سیل مردم غرق شو!
ساعت از 10 صبح عبور کرده است و مردم در میدان آزادی دریایی شدهاند. آن چیزی که توجهام را جلب کرده است، حضور خانوادگی مردم در این راهپیمایی است، پدر و مادرهای زیادی فرزاندانشان را به شانه گرفته و به میدان آوردهاند. در دست همه هم عکسی از «حاج قاسمشان» است.
صدای شعار و هم همه زیاد است، در کنار مردی پا به سن گذاشته است که با حرارت فریاد میزند «هیات من الذله»، آنقدر بلند و گرم شعار می دهد که آدم خشکش می زند. به شوخی به او می گویم: پدرجان همه انرژیات را یکجا مصرف نکن هنوز مانده تا راهپیمایی تمام شود!
کمی چپ چپ نگاه می کند، اما وقتی خنده و لباس خبرنگاریم را می بیند، خنده به صورتش میدود و میگوید: پس خبرنگاری!
دهانش را به نزدیکی صورتم میآورد و میگوید: اینها را که میگویم بنویس که مردم از مسئولان گلهمند هستن، مبادا فکر کنند این جمعیت برای آنها اینجا هستند و خیال کنند مردم مشکلی ندارند، نخیر، اتفاقاً خیلی مشکلات داریم اما ما بر آن عهدی که بستیم، هستیم. ما سر آرمانهای امام هستیم. این آقایانی که میخواهند به مجلس بروند و مسئولیت بگیرند باید مثل حاج قاسم صادق باشند اگر اینطور بودند می بینند که مردم تا پای جان پای کار آنها هستند.
پلاکاردی به خط زیبای نستعلیق هم با همان مضمون به دست دارد. لباس خبرنگاری انگار دردسر شده است، وقتی چشم مردم به آن میافتد هر کسی درد دلی میگوید، عموماً میگویند: «به آرمانها پایبندیم اما از مسئولان گلهمند». حق هم دارند، مردم هیچ وقت کم نگذاشتهاند.
سرماخوردگی چند روز گذشته حسابی کسل و کلافهام کرده است، چشمان به دنبال گوشهای آرام می دود، سمت راست میدان، انگار کمی خلوتتر است، وقتی خودم را به آنجا میرسانم و از پلههای پل هوایی بالا میروم، آن چیزی که خیلی جلب توجه میکند، عکسهای حاج قاسم است. انگار عکسهای این سردار شهید، مصداق عینی مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل است. جوانترها و کم سن و سالهای جمعیت هم وقتی مداح از آنها می خواهد «مرگ بر آمریکا» بگویند، کم فروشی نمیکنند.
تصویر هست اما صدا نه!
ساعت از 11 رد شده و قرار است که آقای «صادقی» معاون قوه قضائیه سخنران مراسم باشد، اما بعد از تلاوت آیات قرآن، دیگر صدا را نداریم، به اصطلاح تصویر بود اما صدا نه. مردم هم کم کم در حال پراکند شدن هستند. من هم خودم را به سیل جمعیت می سپارم و راهی میشوم. هنوز چند قدمی از میدان دور نشدهام که می بینم «محمد رسول گودینی» عکاس خبرگزاری، دوربینش را حمایل کرده و در حال کشیدن کاریکاتور از آمریکا و ترامپ است و آن را به بچهها هدیه میدهد.
امروز انقلاب اسلامی، 41 ساله شد. نسل سومیها امروز میدان دار بودند، کسانی که نه انقلاب، نه امام و نه جنگ را دیدهاند اما با بند بند وجودشان به آرمانهای امام راحل (ره) ایمان دارند. این راهپیمایی هم تمام شد اما هنوز به صحبتهای آن مرد پا به سن گذاشته فکر میکنم. «اینها را که میگویم بنویس که مردم از مسئولان گلهمند هستن، مبادا فکر کنند این جمعیت برای آنها اینجا هستند و خیال کنند مردم مشکلی ندارند، نخیر، اتفاقاً خیلی مشکلات داریم اما ما بر آن عهدی که بستیم، هستیم.»
حاشیه نویسی از محسن نیک پی
انتهای پیام/ح